خب در قسمت اول به موضوع خداوند و درک حضور آن در جایی که هستیم رسیدیم و در مورد آن بحث کردیم.
در قسمت قب دومین لایه امنیتی و محافظتی یعنی خود انسان را مورد بررسی قرار دادیم!
در این قسمت به رابطه میان خداوند و انسان می پردازیم و آن را مورد بحث و بررسی قرار می دهیم.
یکی از دیگر از لایه های امنیتی که باعث ترک گناه می شود رابطه بین مخلوق و خالق است.
یک مثال بسیار کوچیک بزنم تا خودتون موضوع رو بهتر درک کنید.
در داستان یوسف و زلیخا که همه آن را بلدیم.اگر دقت کرده باشین زمانی که زلیخا می خواهد با یوسف عمل زنا کند ابتدا 7 در را با 7 قفل متفاوت قفل می کند .این نشان از این دارد که نمی خواد انسان بودنش زیر سوال برود.
بهتر است از این داستان و از این کار زلیخا برای خودمان عبرت بگیریم و ما هم جلوی خداوند حیا کنیم و این عمل زشت را انجام ندهیم.
این سومین لایه امنیتی است که برای شما مثال زدم.خداوند خودش می فرماید که ما از رگ گردن به شما نزدیکتریم.اما این ما هستیم که باید این جمله را درک کنیم.
به یک بچه در یک جمع بگویید که عمل زشتی را انجام دهد.این کودک به دلیل داشتن فطرت و ذات پاک این کار را نمی کند زیرا می داند که این کار در جمع عمل ناپسند به شما می آید.حالا شما فرض کنید در جمعی حضور دارید که امامان و پیغمبران و خداوند حضور دارند.آیا حاضر هستید که آبروی خودتون رو ببرید پیش ان ها؟
بازهم می گم تنها کافیست که درک کنیم این موضوع را.
در ادامه یک نظر بسیار جالب به چشمم خورد در سایت آقای محسن نجفی ترجیح دادم براتون قرار بدم:
سلام
بچه ها باور کنید با توکل عمیق وعمیق به خدا می شه این کار پلید رورترک کرد..سخت هست ولی می شه
ما اشرف مخلوقاتیم نباید خودمون رو دست کم بگیریم
محبت به خدا ویاد آوری اینکه چقدر دوستمون داره(هرچند که ما نمک نشناس ها معمولا نمی فهمیم)واینکه چون او این کار رو دوست نداره پس نباید انجامش بدیم برای ترک بزرگترین کمکه...
شعار نمی دم..خودم تجربه کردم
شاید از 5 و6 سالگی نا خواسته با این کار آشنا شدم وتقریبا تا 16 و17 سالگی ادامه داشت بعدش هم چند بار موقت ترک کردم ودوباره برگشتم ولی بار کنید هر بار از تعداد دفعات کمتر شد تا جایی که الان که بیش از 22سالمه این کار رو کاملا گذاشتم کنار
البته شعار نمی دم که اصلا تحریک نمی شم ولی این قدرتو پیدا کردم که با شیطان ونفس اماره مبارزه کنم
هر بار که تحریک می شم به شیطون بدجنس می گم: این که فکر کنی منو وادار به کاری کنی که خدای بزرگ ومهربونم دوست نداره سخت در اشتباهی هرگز نمی تونی...
خیلی به خاطر گذشته ها پشیونم واستغفار وگریه می کنم ولی خدایی که خودشو به من شناسونده بزرگتر از این حرف هاست...
اگر خواستید کم کم بیشتر از محبت هاش براتون می گم مطمئنم به درد شما هم می خوره...
اگر خواستید بدونید نظرتون رو تو همین وبلاگ اعلام کنید
الان چون کار دارم وقت نیست بیشتر توضیح بدمما همه خواهر برادیم دوستتون دارم چون بندگان خدای مهربون من هستید
امیدوارم در بخش سوم تونسته باشیم قسمتی دیگر را ارائه دهیم.
بهتر از خود خداوند تبارک کمک بگیریم در این موضوع.
منبع:سایت فرهنگی مذهبی یارگمنام