شهید مجید زین الدین ، برادر شهید مهدی زین الدین ، یکی از بهترین الگوهای عملکرد پسندیده و انقلابی بود ؛ او ، با وجود سن نچندان زیاد خود ، به دلیل استعداد و زکاوت بالایی که داشت ؛ مقام های مهمی در عملیات ها دریافت می کرد ؛ این شهید بزرگوار ، به ما آموخت که هیچوقت و در هیج شرایطی ، نباید امام زمان خود را از یاد ببریم .
رسانه فرهنگی مذهبی یارگمنام ، از شما دعوت می کند تا داستانی جالب از رفتار ارزشمند شهید مجید زین الدین را مطالعه کنید :
یک موتور گازی داشت که هرروز صبح و عصر سوارش میشد و قارقارقارقار باش میومد مدرسه و برمیگشت .
یه روز عصر که پشت همین موتور نشسته بود و میروند ، رسید به چراغ قرمز .
ترمز زد و ایستاد .
یه نگاه به دور و برش کرد و موتور رو زد رو جک و رفت بالای موتور و فریاد زد :
الله اکبر و الله اکــــبر …
نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب .
اشهد ان لا اله الا الله …
هرکی آقا مجید و نمیشناخت غش غش میخندید و متلک مینداخت و هرکیم میشناخت مات و مبهوت نگاهش میکرد که این مجید
چش شُدِه ؟!
قاطی کرده چرا ؟ !
خلاصه چراغ سبز شد و ماشینا راه افتادن و رفتن و آشناها اومدن سراغ مجید که آقااا مجید ؟ چطور شد یهو ؟ حالتون خوب بود که !
مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت و گفت :
“مگه متوجه نشدید ؟
پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود که عروس توش بی حجاب نشسته بود و آدمای دورش نگاهش میکردن .
من دیدم تو روز روشن جلو چشم امام زمان داره گناه میشه . به خودم گفتم چکار کنم که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه . دیدم این بهترین کاره !”
همین!
منابع : برگی از خاطرات شهید مجیدزین الدین ، شخصیت نگار ، رسانه یارگمنام