این مطلب را با استفاده از متون تاریخی ، آیه های قرآن کریم و ... ترتیب و اماده سازی کردیم و تمامی منابع در آخر مطلب ذکر شده است.
پیشنهاد یارگمنام این است درست است که متن طولانی می باشد اما تمامی اطلاعات را نوشته ایم و می توانید به راحتی تمامی آن ها را بخوانید و اطلاع پیدا کنید از چگونگی از علامت.
خسف بیداء یکی از علائم حتمی ظهور
حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در حكايت شب معراج بعد از ذكر فتنه ها و فسادها فرمود: در آن هنگام سه خسف روی خواهد داد. خسفي در مشرق و خسفي در مغرب و خسفي در جزيرةالعرب.
حضرت امام باقر(علیه السلام) به جابر بن عبدالله انصاری فرمودند: دست و پا حركت مده تا علاماتي را كه ذكر مي كنم ببيني، از جمله خسف قريه ائي از قراي دمشق كه آن را جابيه نامند.
اميرالمؤمنين علی علیه السلام فرمود: وقتيكه بيرقهاي زرد با ماديانهاي قرمز وارد شام شدند، منتظر خَسفي باشيد در قريه اي از قراي شام كه آن را "خرسنا" گويند، سپس منتظر فرزند جگرخوار يعني سفياني باشيد.
خَسف يا خرابي در مسجد جامع دمشق: عمار ياسر گفت: خسفي در طرف غربي مسجد دمشق واقع شود و ديوار مسجد دمشق خراب گردد.
خَسفي در بلاد جبل: عبدالله بن سنان به حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) عرض كرد: بلاد جبل كجاست كه بر ما روايت شده كه چون امر بر شما برگردد بعضي از آن خسف خواهد شد؟ فرمودند: در بلاد جبل موضعي است كه بحر گويند و به قم ناميده مي شود. آن معدن شيعيان ماست. يعني آنجا خسف نخواهد شد.*1
خسفي در بصره: حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) فرمود: پيش از قيام قائم از جهت زجر بردن مردم از معاصي آتشي در آسمان ظاهر خواهد شد و سرخي كه آسمان را بپوشاند و خسفي در بصره واقع خواهد شد و خونهايي كه در وي ريخته شود و خانه ها خراب شود و فنايي كه در اهلش افتد.* اعلام الوری، صفحه 429، نقل از کتاب یاد مهدی(علیه السلام)، تالیف محمد خادمی شیرازی صفحه 179
چهارمین نشانه از علائم حتمى که بعد از ظهور و قبل از قیام حضرت امام زمان(علیه السلام) روی می دهد، از نظر تسلیل زمانى خَسفِ سرزمین بیداء مىباشد.
بَیْدا در لغت به معناى دشت هموار، پهناور، خالى از سكنه و آب و علف مىباشد. در میان مكه و مدینه سرزمین پهناور و دشت شنزارى است كه بَیْدا نام دارد. منظور از خَسفِ بیدا فرو رفتن سپاه عثمان بن عنبثه یا همان سفیانى ملعون در همين سرزمین بَیدا مىباشد.
هنگامى كه لشکر سفیانى پس از قتل و غارت در مدينه، در تعقيب حضرت امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به سمت مكه حركت مي كند و چون به اين وادي برسند، در آنجا همه لشكر به جز دو نفر توسط زمین و به اَمر خدا بلعیده خواهند شد. آنها از مدینه منوّره به قصد تعقیب و معارضه با حضرت امام مهدى(علیه السلام) به سوى مكه معظمه حركت مىكنند، چون به سرزمین بَیدا رسیدند، جبرئیل امین(علیه السلام) فریاد برمىآورد كه اى سرزمین بَیدا، این گروه ستمگر را در كام خود فرو ببر. پس زمین دهان باز مىكند و همه آنها را در كام خود فرو مىبرد. از بررسى روایات مَلاحم و فِتَن روشن مىشود كه این حادثه در حدود یك ماه بعد از ظهور حضرت ولى عصر(علیهالسلام) رخ مىدهد. بدینترتیب خَسف بَیدا را نمىتوان از نشانههاى ظهور به معناى اَخَصّ كلمه به شمار آورد، بلكه باید آن را از نشانههاى قیام حضرت دانست.
بر اساس روایات فراوانی، ظهور حضرت در روز جمعه، بیست و سوم ماه رمضان و قیام آن حضرت در روز عاشورا خواهد بود. بدینترتیب میان ظهور و قیام دقیقاً سه ماه و هفده روز فاصله است كه دو نشانه از نشانههاى حتمى در این فاصله رخ مىدهد: خسف بیدا و قتل نفسزكیه.
خسف بیداء یكى از نشانههاى حتمى قیام حضرت ولى الله الاعظم، امام زمان(علیهالسلام) مىباشد كه با هیچ خسف دیگرى قابل اشتباه نیست.
قرآن مجید در دو مورد پیرامون خسف بیدا سخن گفته:
« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقاً لِمَا مَعَكُم مِن قَبْلِ أَن نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا ... »؛ اى كسانى كه كتاب داده شدهاید، به آنچه فرو فرستادیم درحالیكه تصدیق كننده كتابى است كه با شماست، ایمان بیاورید، پیش از آنكه بر چهرههایى بزنیم و آنها را به پشت سر برگردانیم.*2
خداوند در این آیه اهل كتاب را از روزى بیم داده كه در آن روز بر چهرههایى زده مىشود و صورتشان به پشت سرشان برگردانیده مىشود. مبرّد گفته: این تهدید الهى تاكنون اتفاق نیفتاده، ولى به حال خود باقى است تا پیش از رستاخیز با مسخ شدن افرادى و برگشتن صورتهایشان به پشت سرشان تحقق پیدا كند.
اما اینكه این تهدید الهى كى اتفاق خواهد افتاد؟ روایات فراوان از پیشوایان معصوم داریم، كه به یك نمونه از آنها بسنده مىكنیم.
حضرت امام باقر(علیه السلام) در یك حدیث بسیار طولانى از سپاه سفیانى و جنایات وحشیانه آنها سخن گفته، در پایان از تعقیب نمودن حضرت صاحب الامر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) توسط آنان و ورود آنها به سرزمین بیداء گفتگو كرده، مىفرماید: آنگاه منادى آسمانى ندا مىدهد: یا بَیْدا اَبیدى بِالْقَوم؛ اى سرزمین بیدا این گروه را نابود كن. پس زمین دهان مىگشاید و آنها را در كام خود فرو مىبرد، به جز سه تن كه از تیره كلب هستند. خداوند صورت آنها را به پشت سرشان برمىگرداند. آنگاه آیه را تلاوت كردند و فرمودند: این آیه در حق آنها نازل شده است. این حدیث به همین تعبیر از طریق عامه نیز از امام باقرعلیه السلام روایت شده است.
قرآن كریم در آیه دیگرى فرموده: « وَ لَوْ تَرى اِذْ فُزِعوا فَلا فَوْتَ وَ اُخِذوا مِن مَكانٍ قَریبٌ» اگر آنان را مشاهده كنى كه دچار وحشت شدهاند و رهایى ندارند و از مكان نزدیك گرفتار مىشوند.*3
در روایات فروان تأكید شده كه این آیه در مورد خسف بیدا نازل شده است.
امیرمؤمنان، حضرت امام علی علیه السلام از گسیل داشتن لشكرى جرّار به مدینه توسط سفیانى سخن گفته و در پایان از فرو رفتن آنها در كام زمین در سرزمین بَیدا گفتگو نموده، مىفرماید: این است معناى كلام خداوند كه مىفرماید: « وَلَوْ تَرى اِذْ فُزِعوا».*4
همچنین در ضمن یك حدیث طولانى كه به صورت مكتوب براى معاویه ارسال نموده، از فرجام سیاه سفیانى و از فرو رفتن سپاه او در سرزمین بیدا با استشهاد به آیه یاد شده خبر داده، در پایان مىفرماید: آنها از زیر قدمهایشان در زمین فرو مىروند و كسى از آنها باقى نمىماند، به جز گزارشگرى كه خداوند صورتش را به پشت سرش برمىگرداند. و در حدیث دیگرى از ساربانى سخن مىگوید كه شترش رَم مىخورد. او به دنبال شترش مىرود، چون بر مىگردد كسى را نمىیابد و سر نخى پیدا نمىكند، وى گزارش آنها را براى مردم بازگو مىكند.
ابوحمزه ثمالى از امام زین العابدین(علیه السلام) روایت مىكند كه این آیه در مورد سپاه سفیانى است كه در سرزمین بیدا از زیر قدمهایشان گرفتار مىشوند.
در احادیث عامه تعداد لشكر سفیانى كه در بیدا هلاك مىشوند را 70000 نفر نقل كردهاند. در این احادیث هدف از این لشكركشى را پیكار با حجت خدا و تخریب خانه خدا بیان كردهاند.
در احادیث فراوانی از عملكرد سپاه سفیانى به ویژه از قتل و غارت آنها در شهر مدینه سخن رفته و گفته شده است: لشكریان سفیانى مدینه را ویران مىكنند، شدیدتر از واقعه حَرَّه.
داستان حرّه سیاهترین كارنامه سپاه یزید بن معاویه است كه یك سال بعد از فاجعه كربلا به فرمان او در منطقه حرّه از محلّات مدینه منوره انجام یافت. فاجعه حرّه به قدرى شرمآور است كه هیچ مورّخى به خود اجازه نداده است مشروح آن را بر روى صفحات كاغذ منعكس كند. در مورد سپاه سفیانى و خَسفِ آنها در سرزمین بیدا، دامنه سخن بسیار گسترده است، امّا به جهت جلوگیری از اطالهء کلام، بحث به پایان می رسد.
چهارمین نشانه از نشانههاى حتمى، از نظر تسلسل زمانى خسفِ سرزمین بیدا مىباشد.
خَسْف در لغت به معناى فرو ریختن چیزى در زمین مىباشد. چنانكه قرآن كریم در مورد قارون مىفرماید: «فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ الاَرْض»؛ ما او را با خانهاش در زمین فرو بردیم.(160) و بَیْدا در لغت به معناى دشت هموار، پهناور، خالى از سكنه و آب و علف مىباشد. در میان مكه و مدینه سرزمین پهناور و دشتشنزارى است كه بَیْدا نام دارد. منظور از خَسفِ بیدا فرو رفتن سپاه سفیانى در سرزمین بیدا مىباشد.
هنگامى كه سپاه سفیانى از مدینه منوّره براى معارضه با حضرت مهدى(161) به سوى مكه معظمه حركت مىكنند، چون به سرزمین بیدا رسیدند، جبرئیل امین فریاد برمىآورد كه اى سرزمین بیدا، این گروه ستمگر را در كام خود فرو ببر. پس زمین دهان باز مىكند و همه آنها را در كام خود فرو مىبرد. از بررسى روایات ملاحم و فتن روشن مىشود كه این حادثه در حدود یك ماه بعد از ظهور حضرت ولى عصرعلیه السلام رخ مىدهد. بدینترتیب خسف بیدا را نمىتوان از نشانههاى ظهور به معناى اخصّ كلمه به شمار آورد، بلكه باید آن را از نشانههاى قیام حضرت دانست.
بر اساس روایات فراوان كه برخى از آنها را با عنوان زمان پیام نقل كردیم و سندش را بررسى نمودیم؛ ظهور حضرت در شب بیست و سوم رمضان و قیام آن حضرت در روز عاشورا خواهد بود. بدینترتیب میان ظهور و قیام دقیقاً سه ماه و هفده روز فاصله است كه دو نشانه از نشانههاى حتمى در این فاصله رخ مىدهد: خسف بیدا و قتل نفسزكیه.
خسف بیدا یكى از نشانههاى حتمى قیام حضرت ولى عصرعلیه السلام مىباشد كه با هیچ خسف دیگرى قابل اشتباه نیست.
جایگاه خسف بیدا در قرآن:
قرآن كریم در دو مورد پیرامون خسف بیدا سخن گفته:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقاً لِمَا مَعَكُم مِن قَبْلِ أَن نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا»؛ اى كسانى كه كتاب داده شدهاید، به آنچه فرو فرستادیم درحالیكه تصدیق كننده كتابى است كه با شماست، ایمان بیاورید، پیش از آنكه بر چهرههایى بزنیم و آنها را به پشت سر برگردانیم.(162)
خداوند در این آیه اهل كتاب را از روزى بیم داده كه در آن روز بر چهرههایى زده مىشود و صورتشان به پشت سرشان برگردانیده مىشود. مبرّد گفته: این تهدید الهى تاكنون اتفاق نیفتاده، ولى به حال خود باقى است تا پیش از رستاخیز با مسخ شدن افرادى و برگشتن صورتهایشان به پشت سرشان تحقق پیدا كند.(163)
اما اینكه این تهدید الهى كى اتفاق خواهد افتاد؟ روایات فراوان از پیشوایان معصوم داریم، كه به یك نمونه از آنها بسنده مىكنیم.
امام باقرعلیه السلام در یك حدیث بسیار طولانى از كارنامه سیاه سپاه سفیانى و جنایات وحشیانه آنها سخن گفته، در پایان از ورود آنها به سرزمین بیدا گفتگو كرده مىفرماید: آنگاه منادى آسمانى ندا سرمىدهد: یا بَیْدا اَبیدى بِالْقَوم؛ اى سرزمین بیدا این گروه را نابود كن. پس زمین دهان مىگشاید و آنها را در كام خود فرو مىبرد، به جز سه تن كه از تیره كلب هستند. خداوند صورت آنها را به پشتسرشان برمىگرداند. آنگاه آیه را تلاوت كردند و فرمودند: این آیه در حق آنها نازل شده است.(164) این حدیث به همین تعبیر از طریق عامه نیز از امام باقرعلیه السلام روایت شده است.(165)
قرآنكریم در آیه دیگرى فرموده: «وَ لَوْ تَرى اِذْ فُزِعوا فَلا فَوْتَ وَ اُخِذوا مِن مَكانٍ قَریب»؛اگر آنان را مشاهده كنى كه دچار وحشت شدهاند و رهایى ندارند و از مكان نزدیك گرفتار مىشوند.(166)
در روایات فروان تأكید شده كه این آیه در مورد خسف بیدا نازل شده كه به برخى از آنها اشاره مىكنیم.
پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله و سلم كارنامه سیاه سفیانى و قتل عام مدینه توسط آنان را شرح مىهد، در پایان مىفرماید: چون به سرزمین بیدا رسیدند، خداوند جبرئیل را براى نابودى آنها مىفرستد. جبرئیل با پاى خود بر زمین بیدا مىزند، پس همه آنها را در كام خود فرو مىبرد. این است معناى آیه «وَلَوْ تَرى اِذْ فُزِعوا». تنها دو نفر از آنها مىماند كه یكى بشیر و دیگرى نذیر است و آن دو از قبیله جهینه مىباشند.(167)
امیرمؤمنان علیه السلام از گسیل داشتن لشكرى جرّار به مدینه توسط سفیانى سخن گفته و در پایان از فرو رفتن آنها در كام زمین در سرزمین بیدا گفتگو نموده، مىفرماید: این است معناى كلام خداوند كه مىفرماید: «وَلَوْ تَرى اِذْ فُزِعوا».(168) همچنین در ضمن یك حدیث طولانى كه به صورت مكتوب براى معاویه ارسال نموده، از كارنامه سیاه سفیانى و از فرو رفتن سپاه او در سرزمین بیدا با استشهاد به آیه یاد شده خبر داده، در پایان مىفرماید: آنها از زیر قدمهایشان در زمین فرو مىروند و كسى از آنها باقى نمىماند، به جز گزارشگرى كه خداوند صورتش را به پشت سرش برمىگرداند.(169) و در حدیث دیگرى از ساربانى سخن مىگوید كه شترش رم مىخورد. او به دنبال شترش مىرود، چون بر مىگردد كسى را نمىیابد و سر نخى پیدا نمىكند، وى گزارش آنها را براى مردم بازگو مىكند.(170)
ابوحمزهثمالى از امام زین العابدینعلیه السلام روایت مىكند كه این آیه در مورد سپاه سفیانى است كه در سرزمین بیدا از زیر قدمهایشان گرفتار مىشوند.(171)
در احادیث عامه تعداد لشكر سفیانى كه در بیدا هلاك مىشوند را 70000 نفر نقل كردهاند.(172) در این احادیث هدف از این لشكركشى را پیكار با حجت خدا و تخریب خانه خدا بیان كردهاند.(173)
كارنامه سیاه سپاه سفیانى: در احادیث فراوان از كاركرد سپاه سفیانى به ویژه از قتل و غارت آنها در شهر مدینه سخن رفته است. ما در اینجا فقط به یك نكته اشاره مىكنیم: لشكر سفیانى مدینه را ویران مىكنند، شدیدتر از داستان حَرَّه.(174)
داستان حرّه سیاهترین كارنامه سپاه یزیدبن معاویه است كه یك سال بعد از فاجعه كربلا به فرمان او در منطقه حرّه از محلّات مدینه منوره انجام یافت. فاجعه حرّه به قدرى شرمآور است كه هیچ مورّخى به خود اجازه نداده مشروح آن را بر روى صفحات كاغذ منعكس كند.
در مورد سپاه سفیانى و خسفِ آنها در سرزمین بیدا، دامنه سخن بسیار گسترده است، به جهت محدودیت این نوشتار از همه آنها صرف نظر مىكنیم.
اگر داستان قارون و ثروت حیرت آورش را شنیده باشید، می دانید که سپاه سفیانی نخستین لقمه ای نیست که توسط زمین بلعیده می شود!
قارون که از ثروتمندان جاهل هم دوران با حضرت موسی (علیه السلام) بود، با ثروت و قدرت نمایی اش چنان بر زمین خدا راه می رفت که مردم انگار می کردند خداست! همین شد که خدای قادر متعال به زمین دستور داد این موجود کوچک و آسیب پذیر را ببلعد تا عبرتی شود برای همه ی متکبران و مستکبران!
سفیانی که در روایات از علائم حتمی ظهور به شمار می آید دومین فردی است که از زمین ضربه ی سختی خواهد خورد و این وعده، حتمی است.
سفیانی پس از تصرف شام و عراق و پس از آنکه هزاران زن و کودک و بی گناه را به خاک و خون کشید، طی نامه ای به فرمانده اش در کوفه دستور می دهد که سواران آنجا را نیز از دم تیغ بگذرانند. خود سفیانی با سپاهی چهل هزار نفره وارد مدینه النبی می شود، آرامگاه زیبای نبی گرامی اسلام (صلوات الله علیه) را خراب می کند و در مدینه آن می کند که نعوذاً بالله! (1)
او حتی شکم زنان را می درد تا جنین آنها را از دم تیغ بگذراند. (2) او بسیاری از شیعیان را به خون رنگ می کند و دو تن از آنان را بر دار می آویزد که می گویند عموزادگان «نفس زکیه» هستند. (3)
در این زمان حضرت مهدی (عج) در مدینه به سر می برد و مجبور می شود با نگرانی و اضطراب از مدینه بگریزد و وارد مکه شود. (4)
چند لحظه دست نگه دارید! فکر کنید! بارها و بارها شنیده اید حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه) زمانی ظهور می کند که زمین پر از ظلم و جور شده باشد! خبر خوب همین لحظه ی بحرانی از راه می رسد. پس از اینکه منجی عالم به مکه رسیدند خداوند اجازه می دهد که نهضت خود را آغاز کنند.
چوپانی که در آن حوالی گوسفندهایش را برای چرا بیرون آورده است وقتی سپاه را می بیند که به سمت مکه می رود، می گوید: وای بر مکیان! چه سپاهی به سمت آنها می آید. او به خانه اش می رود و وقتی برمی گردد می بیند هیچ سپاهی در آنجا نیست. قسمتی از پارچه ی لباس سربازان را می بیند که بیرون از خاک است، هر چه آن را می کشد می بیند بیرون نمی آید، می فهمد زمین آنها را در خود فرو برده است.این چوپان خبر را برای بقیه می برد
در همان حال که سفیانی در حال قتل و غارت است در چند کیلومتری مدینه، در مکه، حضرت مهدی (عج) با تکیه بر خانه ی حق، ظهور خویش را اعلام می کند. سفیانی افسار گسیخته، سپاهی را از شام به طرف مکه گسیل می کند. (5)
اشتباه سفیانی همین جاست! مکه حرم امن الهی است.
سپاه سفیانی در مسیر آمدنش به بیابانی می رسد، خداوند عزیز، فرمانی صادر می کند: ای زمین! این جمعیت ستمگر را در خود فرو ببر! (6) «فإذا قضی امراً فیقول له کن فیکون» (زمانی که به آن می گوید باش و می شود)
چوپانی که در آن حوالی گوسفندهایش را برای چرا بیرون آورده است وقتی سپاه را می بیند که به سمت مکه می رود، می گوید: وای بر مکیان! چه سپاهی به سمت آنها می آید. او به خانه اش می رود و وقتی برمی گردد می بیند هیچ سپاهی در آنجا نیست. قسمتی از پارچه ی لباس سربازان را می بیند که بیرون از خاک است، هر چه آن را می کشد می بیند بیرون نمی آید، می فهمد زمین آنها را در خود فرو برده است. (7) این چوپان خبر را برای بقیه می برد. (8)
در این میان تنها دو نفر از سپاه زنده می مانند که در روایات با نامهای «بشیر» (بشارت دهنده) و «نذیر» (ترساننده) یاد شده است. (9) این دو نفر برای آن زنده می مانند که خبر را به گوش سفیانی و سپاه امام زمان (عج) برسانند. این دو بخت برگشته، که نجات پیدا می کنند، صورتشان به پشت برگرداننده می شود. به این علت که جبرئیل به صورت آنها سیلی می زند. (10)
قارون که از ثروتمندان جاهل هم دوران با حضرت موسی (علیه السلام) بود، با ثروت و قدرت نمایی اش چنان بر زمین خدا راه می رفت که مردم انگار می کردند خداست! همین شد که خدای قادر متعال به زمین دستور داد این موجود کوچک و آسیب پذیر را ببلعد تا عبرتی شود برای همه ی متکبران و مستکبران!
در این وقت نذیر با آن هیبت وحشتناک خبر را به سفیانی می رساند و باعث ایجاد ترس و وحشت در دل آنان می شود و خودش می میرد. بشیر نیز خبر خوش را به سپاه امام (عج) می رساند و مسلمان می شود. حضرت حجت (عج) نیز به او لطف می کند و چهره اش را به حالت قبل در می آورد. (11)
فایده ی این صورت برگشته این است که وقتی سفیانی، نذیر را می بیند حرف او را باور می کند. (12)
اینجا، پایان کار سفیانی است. سپاهی از او به بیابان فرو رفته، برخی از سپاهیانش توسط نیروهای یمانی و سیدخراسانی زمین گیر شده اند و خودش مانده و سپاهی کوچک و دلی پر ترس.
این است معنای آیه ی «و اگر ببینی هنگامی که آنان وحشت زده اند و دیگر آنها را راه گریزی نیست و از مکانی نزدیک گرفته می شود» (13)
«انّ الله لا یخلِفُ المیعاد» (14)
نکته: محض مطلع شدن خودتان می گوییم که به این واقعه «خسف بیداء» و یا «فرو رفتن در بیدا» نیز می گویند. بیداء مکانی است بین مکه و مدینه که آب و هوایش، بیابانی است. (15)
پی نوشت اول:
*1- بلاد جبل، قم و قزوين و همدان و كردستان و كرمانشاه است.
*2- قرآن مجید، سوره نساء، آیه 47
*3- سوره سبا، آیه 51
*4- غیبت نعمانی، ترجمه محمد جواد غفاری، صفحه 422، باب 18، حدیث 14
پی نوشت دوم:
160.یاقوت، معجم البلدان، ج1، ص 523.
161.سوره نسا (4)، آیه 47.
162.ثعلبى، الكشف و البیان، ج 3، ص 324.
163.عیاشى، التفسیر، ج 1، ص 402، ح 990؛ نعمانى، الغیبة، ص 280؛ شیخ مفید، الاختصاص، ص 256؛ بحرانى، البرهان، ج 3، ص 115.
164.سلمى، عقد الدرر، ص 89.
165.سوره سبأ (34)، آیه 51.
166.طبرى، جامع البیان، ج 22، ص 73؛ ثعلبى، الكشف والبیان، ج 8، ص 95؛ طبرسى، مجمع البیان، ج 8، ص 622.-----
167.نعمانى، الغیبة، ص 305، ب 18، ح 14.
168.سلیم بن قیس، كتاب سلیم، ص 159.
169.نعیم بن حماد، الفتن، ص 258، ح 950.
170.ابو حمزه ثمالى، تفسیر القرآن الكریم، ص 274؛ طبرسى، مجمع البیان، ج 8، ص 621.
171.سلمى، عقد الدرر، ص 79 - 76.
172.همان.
173.ابنحماد، الفتن، ص 257؛ سیوطى، الحاوىللفتاوى، ج 2، ص 67.
174.سوره كهف (18)، آیه 74.
پی نوشت سوم:
1.نسخه ی خطی ابن حماد، ص 88
2.همان
3.کورانی، علی، عصر ظهور، ص 140
4.بحار، ج 52، ص 222
5.منتخب الاثر، ج3، ص 91
6.الساده، مجتبی، شش ماه پایانی، ص 190
7.بشارة الاسلام، ث 184
8.نسخه ی خطی ابن حماد، ص 90
9.همان، ص 91؛ منتخب الاثر، ج3، ص 91
10.همان،
11.نسخه ی خطی ابن حماد، ص 91؛ شش ماه پاپانی، ص 190
12.همان
13.غیبت نعمانی، ص 163
14.سوره ی عمران، آیه ی 9 (خداوند از وعده اش سرباز نمی زند)
15.لغت نامه ی مجازی دهخدا
منابع:
1.سایت مذهبی و فرهنگی یارگمنام
2.سایت مذهبی تبیان
3.اموزش زائران
4.کورانی، علی، عصر ظهور
5.الساده، مجتبی، شش ماه پاپانی
6.آخرین نشانه های ظهور، از سری کتب چهل حدیث موعود
7.پارس قرآن مجازی
جمع آوری:
سایت مذهبی و فرهنگی یارگمنام