سخن چینی غالبا به معنی این است که سخن کسی را که پشت سر دیگری گفته می شود به وی بازگو کنیم. سخن چینی باعث بد خواهی نسب به شخصی که از او سخن چینی شده است می شود. همچنین سخن چینی یکی از گناهان کبیره محسوب می شود.
تعریف کلی
برخی از رفتار های اجتماعی، تاثیرات زیانباری را بر کل جامعه تحمیل می کند؛ چرا که موجب سلب اعتماد متقابل می شود که بزرگ ترین سرمایه اجتماعی است. از جمله رفتار های نابهنجار اجتماعی که چنین پیامد زشتی را به دنبال دارد، سخن چینی است.
اصطلاح سخن چینی
سخنچینی در زبان فارسی به معنای خبرکشی است.
سخن چینی در اصطلاح اخلاقی به عمل سخن چین گفته می شود که با کیفیت و رویه خاصی سخن می گوید و رفتاری را انجام می دهد. سخن چین در این اصطلاح کسى است که سخن کسى را به دیگرى گوید و موجب اختلاف آنان گردد؛ و یا کسى که راز شخصى را افشا کند. پس سخن چینی، نوع چینش خاص سخن و بیان مطالب است که میان دو شخص اختلافی را موجب شود یا راز و خبر کسی فاش و گفته شود.
رابطه سخن چینی با اعتماد
در روایت ها آمده است مردی به امام علی بن الحسین (ع) عرض کرد که فلان شخص در مورد شما چنین و چنان می گوید حضرت به او فرمود : حق برادری برادرت را به جا نیاوردی، با اینکه او تو را امین دانست. تو درباره او خیانت کردی و نیز احترام ما را هم نگاه نداشتی زیرا که ما از تو سخنی شنیدیم که نیاز و احتیاجی به شنیدن آن نداشتیم، آیا نمی دانی که سخن چینان سگ های دوزخند به برادرت بگو مرگ برای همه ماست و قبر ،ما را در بر می گیرد روز قیامت وعده گاه ماست خداوند در آن روز بین ما قضاوت کند.
انسان ها به سبب همان گرایش اجتماعی دوست دارند تا با دیگران باشند و سخنان خویش را با آنان در میان گذارند. در این میان سخنان مگو و اسرار و رازهایشان را به کسانی می گویند که به ایشان اعتماد دارند. حال اگر این افراد این سخنان را به گوش دیگران برسانند، نه تنها خیانت ورزیده اند بلکه اعتماد به دیگران را از وی سلب کرده اند به گونه ای که دیگر حاضر نخواهد بود به کسی اعتماد کند و همین مساله موجبات انزوا و گوشه گیری بیش تر و در نهایت افسردگی و بسیاری از بیمارهای روحی و روانی می شود و شخص را از تعادل بیرون می برد.
آموزه های اسلامی به ما هشدار می دهد که نمی توان به سخن چین اعتماد کرد؛ زیرا کسی که سخن دیگری را نزد تو می آورد نمی توان در امان بود که به تو نیز خیانت نکند و سخن تو را به دیگری نرساند. از پیامبر(ص) روایت است : هر که عیب دیگران نزد تو آورد و شمرد بی گمان عیب تو نزد دیگران خواهد برد.
علل سخن چینی
علمای علم اخلاق برای این صفت پست و خلصت زشت و رفتار نابهنجار، علل و عوامل متعددی را بیان کرده اند که از جمله آن ها می تواند به عوامل زیر اشاره کرد:
۱-حسادت و بدخواهی : گاهی حسادت به دیگری در مقام یا مال یا شخصیت او، سبب میشود که فرد بدخواه او گردد و در صدد برمیآید که هر طوری شده لطمه و ضربهای به او وارد کند و خوار و ذلیلش نماید. به دنبال این اندیشه میکوشد با خبرچینی و نقل گفتار و رفتار ناپسندی که او در حق دیگران گفته یا انجام داده وی را، خوار و بدنام گرداند و بالاخره منشأ بعضی از موارد سخن چینی حسد و رشک بردن است و لذا در روایات اسلامی حسد تباه کننده ایمان و نیکی ها و موجب سلب آرامش و بدبختی دنیا و آخرت آدمی معرفی شده است.
۲-نفاق : یعنی دوروئی. امام صادق (ع) می فرماید: «لقمان به فرزندش گفت: منافق سه نشانه دارد : زبان او با قلبش، قلب او با عملش و ظاهر او با باطنش هماهنگ نیست.»
اساساً دوروئی و نفاق دلیل بر ضعف و حقارتی است که در باطن منافق وجود دارد. امام علی(ع) می فرماید: دوروئی انسان از حقارت و ضعف و ذلتی است که در باطن خود احساس میکند.
پس سخنچینی که در باطن خود حقارت و ذلت را احساس می کند برای جبران شکست های درونی خود و رسیدن به اهداف شوم خود متوسل به این حربه میشود.
۳-عداوت و دشمنی : عداوت به دو گونه است : عداوت و دشمنی شخصی را در دل پنهان کردن و منتظر فرصت مناسبی بودن (کینه) و یا آشکارا در صدد اذیت و آزار شخصی برآمدن و او را دشمن دانستن. حال در برخی موارد اشخاص برای اظهار کینه و عداوت خود متوسل به سخن چینی می شوند. بدین صورت که آنها تلاش می کنند با نقل گفتار و کردار ناپسند فردی که مورد دشمنی واقع شده، از او انتقام گرفته و او را بکوبند و منفور گردانند. لذا در اسلام علاوه بر اینکه دستور به عفو و گذشت داده شده از کینه و دشمنی سخت نکوهش شده است.
۴-طمع و چشم دوختن به اموال مردم : و آن یکی از شاخههای حبّ به دنیاست و از جمله رذایل به حساب میآید. گاهی افراد به خاطر طمعی که دارند در نزد فرد مخاطب، گفتار و رفتار ناپسند دیگری را که دربارهی او گفته و یا انجام داده، برایش بازگو میکند و هدف از این کار زشت، چشم طمعی است که به اموال فرد مخاطب دوخته است.
۵-پرگوئی و هرزهگویی : سبب پرگویی، یا حرص داشتن فرد بر شناخت چیز های بی فایده یا تفریح و سرگرمی یا جلب دوستی و وقت گذرانی بوسیله ی نقل حکایات، احوال و داستانهای بی فایده و غیبت و سخن چینی از این و آن است که این ها همه از پستی و زبونی قوه ی شهویّه میباشد. پس یکی از عللی که میتوان برای سخنچینی نام برد پرگوئی و بیهوده گویی است.
۶-عامل وراثتی : یکی از زمینه هایی که نقش بسزائی برای سوق دادن انسان به سوی گناه دارد، زمینه های بد خانوادگی است. چنان که زمینه های نیک خانوادگی اثر بسیار خوبی در اجتناب از گناه خواهد داشت.
یکی از این امور قطعی و مسلم این است که برخی از صفات از والدین به ارث می رسد؛ زیرا در تربیت اموری چون وراثت، محیط و زمان نقش تاثیرگذاری دارند. پس همانگونه که فرزندان در شئون جسمی از پدر و مادر، ارث میبرند، در امور معنوی و حالات روحی نیز از آنان ارث می برند.
راه های درمان سخن چینی
زینب برجی نژاد در مقاله ای با عنوان سخن چینی، در بیان راه های درمان سخن چینی می نویسد که سخن چینی مانند بسیاری از صفات رذیله تدریجاً بصورت یک بیماری روانی در می آید به گونه ای که سخنچین از کار خود لذت می برد و از اینکه پیوسته دو بهم زنی میکند، احساس خشنودی می کند و این یکی از مراحل بسیار خطرناک اخلاقی است. اینجاست که سخن چین باید قبل از هر چیز به درمان انگیزه های درونی که در اعماق روح است بپردازد و باید از طریق خود سازی و تفکر در عواقب سوء این صفت رذیله و نتایج شومی که به بار می آورد، خود را از این معصیت کبیره نجات دهد.
درمان توسط خود فرد سخن چین
این درمان از دو راه علمی و عملی صورت می پذیرد، اما درمان عملی آن این است که کسی که گرفتار این گناه کبیره است برای اصلاح و رهایی خود اولاً باید در مفاسد و پیامد های شوم سخن چینی بیندشید. در آیات قرآن کریم و روایات اسلامی که درباره کیفر و عذاب های سخن چینی وارد شده دقت کند.
بیاندیشد که در روز قیامت آن زمانی که در درگاه عدل الهی در حضور انبیاء و اولیاء برای رسیدگی به اعمال او حاضر می شوند چه جوابی خواهد داد. انسان باید در این دنیا به حساب خود رسیدگی کند تا در آخرت رسوا و مفتضح نگردد.
اما درمان عملی سخنچینی این است که فرد سخن چین باید بکوشد تا علل و عوامل سخنچینی را بشناسد تا بتواند باید از بین بردن علت، معلول را از میان بردارد (به علل و عوامل سخنچینی اشاره شده است).
درمان توسط فرد مخاطب
مخاطب و کسی که فرد سخن چین برای وی خبر ناپسند می آورد، برای جلوگیری از نمامی و مفاسد مهلک آن باید نکات زیر را رعایت کند تا فرد سخن چین به کار زشت خود پی ببرد و سعی در نابودی این صفت رذیله کند.
۱-مخاطب نباید گفته و سخن نمام را تصدیق و یا تأیید نماید. چرا که نمام به خاطر مرتکب شدنش به گناهانی از قبیل غیبت، تهمت، اختلاف و دشمنی و...فاسق است و خبر فاسق از نظر اسلام و قرآن مجید مردود و مطرود است.
احادیث زیادی ما را از تصدیق خبر سخن چین نهی می کند. امام علی(ع) فرمودند: «گفتههای هیچ سخنچینی را زود باور مکن اگر چه در لباس خیرخواهان باشد.»
۲-مخاطب باید عمل سخن چین را تقبیح نماید و قبح عملش را به او گوشزد کند و بصورت خیرخواهانه و دلسوزانه او را نصیحت کند که دست از این کار قبیح بردارد.
۳-مخاطب باید نسبت به نمّام، خشمگین و غضبناک بوده و او را بواسطه گناهی که از او سرزده، دشمن خود بداند. چرا که مؤمن باید با کسی که مبغوض خداوند است دشمن باشد. چنانکه پیغمبر اسلام (ص) فرمودند: «همانا دشمن ترین شما نزد خداوند کسی هستند که تلاش در سخنچینی میکنند.
۴-مخاطب نباید به دنبال گفتار نمام درصدد تجسس و کنجکاوی برآید. زیرا خداوند متعال میفرماید : «هرگز در کار دیگران تجسس نکنید».
۵-مخاطب علاوه بر اینکه این قبیل کارها را انجام می دهد باید برای سخنن چین طوری واکنش نشان دهد که او از کار خود شرمنده و پشیمان شود. نقل شده است مردی به حضور حضرت علی (ع) رسید و درباره مرد دیگری سخن چینی کرد. امام علی (ع) به او فرمود: «ای شخص! ما درباره آنچه گفتی پرسش و تحقیق میکنیم، اگر راست گفته باشی، تو را دشمن می داریم زیرا تو سخنچینی کردی و اگر دروغ گفته باشی تو را مجازات میکنیم. زیرا که به شخصی بهتان زدی و اگر خواستی، کلام خود را پس بگیر، تو را می بخشم.مرد عرض کرد: یا امیرالمؤمنین کلام خود را پس میگیرم.»
منبع:رسانه فرهنگی و مذهبی یارگمنام،سماموس